اصحاب پیامبر در نهج البلاغه



ارزش های اخلاقی اصحاب پیامبر در نهج البلاغه

خ097/14، ذیل عنوان وصف اصحاب پیامبر
لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ.
من اصحاب محمد صلی الله علیه و آله را ديدم، اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمى نگرم، آن ها صبح مى كردند در حالي كه موهاى ژوليده و چهره هاى غبارآلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى گذراندند، و پيشانى و گونه هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ساييدند.



نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 183

ويژگي هاي اعتقادي معنوي اصحاب پیامبر

خ097/15و16، ذیل عنوان وصف اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ إِذَا ذُكِرَاللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ.
پيشانى و گونه ‏هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ‏ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده‏اند. بر پيشانى آن ها از سجده ‏هاى طولانى پينه بسته بود (چون پينه زانوهاى بزها) اگر نام خدا برده مى ‏شد چنان مى ‏گريستند كه گريبان‏ هاى آنان تر مى ‏شد. و چون درخت در روز تندباد مى ‏لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 183


وصف ياران جهادگر پيامبر

خ122، ذیل عنوان وصف ياران جهادگر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
فَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِنَّ الْقَتْلَ لَيَدُورُ عَلَى الْآباءِ وَالْأَبْنَاءِ وَالْإِخْوَانِ وَالْقَرَابَاتِ فَمَا نَزْدَادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلَّا إِيمَاناً وَ مُضِيّاً عَلَى الْحَقِّ وَ تَسْلِيماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْجِرَاحِ.
ما با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوديم، و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مى ‏زد، اما از وارد شدن هر مصيبت و شدتى جز بر ايمان خود نمى ‏افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهى، و شكيبايى بر درد جراحت ‏هاى سوزان، مصمم مى ‏شديم.

نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 233


شهدا و اصحاب پیامبر و بنی هاشم

ن028/8و9، ذیل عنوان فضائل بنی هاشم
أَلَا تَرَى غَيْرَ مُخْبِرٍ لَكَ وَلَكِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَلِكُلٍّ فَضْلٌ حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِسَبْعِينَ تَكْبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيْهِ أَوَ لَاتَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِكُلٍّ فَضْلٌ.
آيا نمى بينى؟ (آن چه مى گويم براى آگاهاندن تو نيست، بلكه براى يادآورى نعمت هاى خدا مى گويم)، جمعى از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسيدند؟ و هر كدام داراى فضيلتى بودند؟ اما آن گاه كه شهيد ما (حمزه) شربت شهادت نوشيد، او را سيدالشهدا خواندند، و پيامبر صلی الله علیه و آله در نماز بر پيكر او بجاى پنج تكبير، هفتاد تكبير گفت، آيا نمى بينى؟ گروهى كه دستشان در جهاد قطع شد، و هر كدام فضيلتى داشتند.

نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 513


ياد مبارزات دوران پيامبر در صفين

خ056، ذیل عنوان ياد مبارزات دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در صفين
وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى‏ اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَالْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَااخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً.
توضیحات: (برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحركات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفين نسبت مى ‏دهند).
در ركاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى ‏كرديم، كه اين مبارزه برايمان و تسليم ما مى ‏افزود، و ما را در جاده وسيع حق و صبر و بردبارى برابر ناگواري ها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى ‏ساخت.
گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى ‏كردند، و هر كدام مى ‏خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى ‏شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى ‏كرد.
پس آن گاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آن جا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمين ‏هاى پهناورى نفوذ كرد.
به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه ‏اى براى دين استوار نمى ‏ماند، و شاخه‏اى از درخت ايمان سبز نمى ‏گرديد. به خدا سوگند، شما هم اكنون از سينه شتر خون مى ‏دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد.

نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 107


سيماي شهيدان و ياران پيامبر

خ116/4، ذیل عنوان تعريف يارانى كه به شهادت رسيدند.
وَلَوَدِدْتُ أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَأَلْحَقَنِي بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِي مِنْكُمْ قَوْمٌ وَاللَّهِ مَيَامِينُ الرَّأْيِ مَرَاجِيحُ الْحِلْمِ مَقَاوِيلُ بِالْحَقِّ مَتَارِيكُ لِلْبَغْيِ مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ أَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى الدَّائِمَةِ وَالْكَرَامَةِ الْبَارِدَةِ.
به خدا سوگند، دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى اندازد، و مرا به كسى كه نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمى بودند، نيك انديش، ترجيح دهنده بردبارى، گويندگان حق، و ترك كنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگى جاويدان آخرت و كرامت گوارا، پيروز شدند.

نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص 227


سيماي ياران پيامبر

خ192/135، ذیل عنوان الگوهاى كامل ايمان
وَ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَاتَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ سِيمَاهُمْ سِيمَا الصِّدِّيقِينَ وَ كَلَامُهُمْ كَلَامُ الْأَبْرَارِ عُمَّارُ اللَّيْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ يُحْيُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ.
و همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمى ‏ترسند، كسانى كه سيماى آن ها سيماى صديقان، و سخنان شان، سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنى بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنت ‏هاى خدا و رسولش را زنده مى ‏كنند.
منبع اصلی:
نهج البلاغه / ترجمه محمد دشتی / انتشارات پارسیان / چاپ ششم / تهران 1383