رد اکاذیب

آنچه که از طریق رسانه های شیعه منتشر می شود، یا علمای شیعه حرفی می زنند و یا به اهل سنت چیزی را نسبت می دهند، هرگز قابل اعتماد نیست و اکثراً دروغ می باشد! چون بزرگترین دروغ تقیه است که اساس مذهب شیعه می باشد. به طور مثال می گویند ائمه این حرف را از روی تقیه زده است و یا از روی تقیه نزده است و یا این کار را از روی تقیه انجام داده است و یا انجام نداده است. آنها با این کار نه تنها اتهام دروغ به ائمه می بندند بلکه مردم را هم در این وسط بلاتکلیف می گذارند تا مجبور شوند از دستورات مراجع تقلید شان اطاعت نموده و چشم گوش بسته مطیع فرمان آن ها باشند
شیعه می گوید:
از امام صادق روایت است که فرمود: نُه دهم دین در تقیه است و هر که تقیه ندارد دین ندارد. تقیه به جز در نبیذ و مسح بر خفین در همه چیز است.
عن أبي عمر الأعجمي قال: قال لي أبو عبد الله )عليه السلام): يا أبا عمر إن تسعة أعشار الدين في التقية ولا دين لمن لا تقية له والتقية في كل شئ إلا في النبيذ والمسح على الخفين

از امام صادق علیه السلام روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هنگامی اهل شک و نو آوری را بعد از من دیدید، از آن ها علناً بیزاری بجویید. در فحش دادن به ایشان، در دروغ بستن به ایشان، و در فتنه برپاکردن در بین شان زیاده روی کنید و به آن ها بهتان ببندید تا اینکه در فساد اسلام طمع نکنند. مردم را از آن ها دور نگه دارید تا نو آوری آن ها را یاد نگیرند. خداوند به خاطر آن به شما پاداش نیک می نویسد و در آخرت به سبب آن امتیاز شما را بالا می برد.
عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهر والبراءة منهم وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة وباهتوهم (2) كيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام ويحذرهم الناس ولا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذلك الحسنات ويرفع لكم به الدرجات في الآخرة.

آیت الله خویی می گوید:
گاها مصلحت ایجاب می کند که برای رسوا کردن مخالفین و نو آورندگان در دین، بهتان زدن و عیب انداختن بر گردن آن ها و آن ها را با صفتی ذکر کردن که در آن ها وجود ندارد؛ جائز باشد. مصلحت در این امر، آشکار سازی حال آن ها برای مؤمنین ضعیف است تا فریب آرای خبیث و هدف اراجیف آن ها را نخورند. وقول پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم هم که فرمودند: "برای اینکه در اسلام طمع نکنند، به آن ها بهتان ببندید" بر این حمل می شود.
... قد تقتضي المصلحة الملزمة جواز بهتهم و الازراء عليهم ، و ذكرهم بما ليس فيهم افتضاحا لهم ، و المصلحة في ذلك هي استبانة شؤونهم لضعفاء المؤمنين حتى لا يغتروا بآرائهم الخبيثة و أغراضهم المرجفة ، و بذلک يحمل قول " ع " ( 1 ) : ( و باهتوهم كي لا يطمعوا في الاسلام )

آیت الله خمینی می گوید:
غیر از ما اگرچه مسلمان هم باشند برادران ما نیستند... پس شکی در عدم احترام آن ها وجود ندارد. بلکه این امر همانطور که محقیقین گفته اند؛ از ضرویات مذهب است. بلکه هرکس در رویات فراوانی که در بخش های مختلف آمده است نگاه کند، در جواز هتک آنان و ناسزا گفتن و غیبت کردن در مورد آنان، هیچ شکی نخواهد کرد. بلکه ائمه معصوم در طعن، لعن و ذکر عیب و بدی های آنان زیاده روی هم می کردند. از ابی حمزه روایت است که به ابی جعفر علیه السلام گفتم: "بعضی از یاران ما به مخالفین شان افترا و تهمت می بندند!" ایشان فرمودند: "منصرف شدن از آن ها بهتر است" سپس گفت: "ای با حمزه! همه مردم به جز شیعه یان ما جنایت کار زاده هستند." آنطور که از ظاهر این روایت چنین مشخص می شود که افتراء و تهمت بستن به آن ها جائز باشد.
فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم. فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم
فغيرنا ليسوا باخواننا وان كانوا مسلمين ... فلا شبهة في عدم احترامهم بل هو من ضروري المذهب كما قال المحققون، بل الناظر في الاخبار الكثيرة في الابواب المتفرقة لا يرتاب في جواز هتكهم والوقيعة فيهم، بل الائمة المعصومون، اكثروا في الطعن واللعن عليهم وذكر مسائيهم. فعن ابى حمزة عن ابى جعفر عليه السلام قال: قلت له: ان بعض اصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم فقال الكف عنهم اجمل ثم قال يابا حمزة ان الناس كلهم اولاد بغاة ما خلا شيعتنا (الخ). والظاهر منها جواز الافتراء والقذف عليهم
المكاسب المحرمة نویسنده : السيد روح الله الخميني جلد : 1 صفحه : 251

به اين فتوای آیت الله خمینی دقت کنيد: «دروغ گويی برای حفظ دين واجب شرعی است». دينی که با دروغ حفظ می شود؛ چگونه دينی است؟ دين برای پشتيبانی و ترويج مکارم اخلاق آمده است، يا برای آنکه خود را از راه دروغ گويی بسط دهد و حفظ کند؟ فرض کنيم که فضايل اخلاقی سرشت دين را تشکيل می دهند، آيا امکان پذير است که فضايل اخلاقی را به کمک رذايل اخلاقی بسط داد و حفظ کرد؟ فرض کنيم که اين عمل امکان پذير باشد، آيا اخلاقاً موجه است؟ پس به طور نمونه به دروغ های دو وب سایت معروف شیعه توجه کنید: