به گزارش خبرگذاری فارس از اختتامیه کنگره بینالمللی سبط النبی(ع) آیتالله نوری همدانی : کارهای تکفیریها مشابه اقدامات معاویه است. آیتالله نوری همدانی گفت: کارهای صهیونیست و استکبار و تکفیریها در جهان امروز مشابه اقدامات معاویه است.
راه دوستی در پاسخ این مرجع تقلید می گوید:
گرچه هدف آیت الله نوری همدانی اهانت به شخصیت امیر معاویه است اما در حقیقت اشاره به مطالب دیگر می کند که از جمله می توان گفت که اعمال صهیونیست ها و .... ستودنی باشد. چون تاریخ شاهد این واقعیت است که معاویه در زمان سه خلیفه بر شام حکومت داشت و در زمان علی هم مردم از او راضی بودند و او را دوست داشتند و بعد که بر سر قصاص قاتلان خلیفه سوم عثمان بین او امام علی رضی الله عنه اختلاف شد، در گیری رخ داد اما در نهایت علی با معاویه وارد صلح شد و زمام امور منطقه شام را به دست او داد و در مقابل کسانی را که با طرح صلح مخالف کرده بودند در منطقه نهروان از دم تیغ گذراند.
حالا آقای نوری همدانی یا باید مثل امام علی طرح صلح با استکبار های جهانی بریزد و یا خود را بر علیه امام علی بداند.
این پاسخ تشبیه بی ربط ایشان بود که داده شد.
به گذارش خبرگذاری فارس؛ این مرجع تقلید عنوان کرد: اگر در جامعه امروزی که نیازمند معنویت و آشنایی با زندگی ائمه اطهار (ع) است، بتوانیم فرهنگ اهل بیت(ع) را در جامعه گسترش دهیم، قدم بزرگی در ایجاد ثبات، امنیت و معنویت در جامعه برداشتهایم؛ چون مردم امروز تشنه فرهنگ اهل بیت(ع) هستند.
پاسخ راه دوستی:
ظاهرا اینطور به نظر می رسد که می خواهند با صهیونیست و استکبار جهانی طرح دوستی بریزند. البته بنا بر فتوای جهاد آیت الله سیستانی و آیت الله مکارم شیرازی این طرح عملی شده است. چون بر علیه اقلیت سنی عراق که بر علیه ستم مالکی قد علم کرده اند، این دو مراجع تقلید شیعه را بسیج کرده اند و نیروهای ویژه امریکایی که به قول آن ها استکبار جهانی هستند، مسئولیت آموزش و مجهز سازی این مجاهدین را به عهده دارند.
راه دوستی با صلح و امنیت در منطقه مخالف نیست اما نه به قیمت ضایع شدن حق ملت عراق و کشتار این ملت ستم دیده!
به گذارش فارس؛ "استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به اینکه معاویه دشمن بزرگ جهان اسلام بود، گفت: امام حسن(ع) مظلومترین ائمه شیعه بود؛ چرا که در زمانی امامت را عهدهدار شد که مردم از جهاد خسته شده بودند. معاویه هم با سوء استفاده از شرایط، با دادن وعده پول و ثروت، یاران امام(ع) را از دور آن حضرت پراکنده کرد"
پاسخ راه دوستی:
ایم مرجع تقلید روی این حقیقت که امام حسن خلافت را به معاویه سپرد و با او صلح نمود و بعیت کرد؛ پرده می کشد و یک دروغ تاریخی دیگر را مرتکب می شود. چون حقیقت تاریخی این است:
پس از شهادت امیر مؤمنان علی رض، به صورت عمومی با حسنt بيعت شد و فرمانداران و فرماندهان دوران خلافت عليt و همچنين تمامي مردماني كه پيش از اين با اميرالمؤمنين عليt بيعت كرده بودند، با حسنt نيز بيعت نمودند و بدين ترتيب حسن بن عليt خليفهي مسلمانان گشت و زمام امور را به دست گرفت. وي، کارگزاران و فرمانداران خويش را به نواحي مختلف فرستاد و به تقسيم عطايا پرداخت و براي راضيكردن مجاهداني كه در جنگها شركت داشتهاند، بر سهم آنان افزود و توانست رضايت آنان را جلب كند.[1]
حسن بن عليt به مرحلهاي رسيده بود كه توان رویارویی با معاويهt را به دست آورده بود؛ زيرا شخصيت يگانه و استوار او به لحاظ سياسي، نظامي، اخلاقي و ديني از يكسو، و وجود شخصيتهايي چون قيس بن سعد بن عباده، حاكم بن عدي طائي و چندي ديگر از فرماندهانی كه توانايي نظامي و تاكتيكي زيادي داشتند، از سوی ديگر، موقعيت بسيار خوبی براي وي فراهم آورده بود. با اين حال حسنt ترجيح داد به منظور جلوگيري از خونريزي و کشته شدن مسلمانان، به صلح و سازش روی بیاورد و بدین سان وحدت و يكپارچگي امت اسلامي را حفظ نمايد. او، هیچ علاقهاي به دنيا و جاه و مقام دنيوي نداشت.[2]
حسن بن علي رض تلاش برای وحدت امت اسلامي را سرلوحهي كار خويش قرار داد. آن هم درحالي كه نيروي نظامي قدرتمندی داشت و همچنان زمام امور، در دست او و يارانش بود. امام بخاري روايتي نقل نموده كه بر اقتدار نظامي حسنt دلالت میکند. عمرو بن عاصt ميگويد: «گردانها و لشكريان (حسن رض) را به گونه اي يافتم كه تا بر رقباي خويش پيروز نشوند، دستبردار نیستند»[3]. حسن بن عليt ميفرمود: «مهتران عرب تحت فرمان و در اختيارم بودند و اگر به آنها دستور جنگ ميدادم، در کنار من ميجنگيدند و اگر صلح ميكردم،آنها نيز صلح مينمودند»[4].
اگر حسنt از نيروي نظامي مقتدري برخوردار نبود، ديگر ضرورتی نداشت كه معاويهt با او به گفتگو بپردازد و به شروط و ضوابطي كه توسط وي مقرر شده بود، تن دهد؛ زيرا اگر معاويهt ميدانست كه حسنt به لحاظ نظامي (و سياسي) ضعيف است و قدرت چندانی ندارد، بدون هيچ دغدغهاي وارد كوفه ميشد و زحمت مذاکره با حسنt را متحمل نميگشت و به شروط وي تن نميداد و به راحتی بر حسنt ظفر مييافت. راستي آيا دليل صلح حسنt با معاويهt ضعف نظامي و سياسي حسن بن عليt بوده است[5]؟!
ابن تيمیه رحمه الله در كتاب منهاجالسنۀ در پاسخ اين سؤال ميگويد: حسنt قدرت داشت به همراهي يارانش هرچند كمتر از ياران و لشكريان معاويهt بودند، بر وي پيروز شود؛ همچنانكه در بسياري از موارد تعدادي اندك، بر لشكري بسيار بزرگ ظفر يافتهاند، اما حسن بن عليt اخلاقي سترگ داشت و با آشوب و تفرقه، به شدت مخالف بود و به وحدت و یکپارچگی امت اسلامي، اهمیت زیادی ميداد. بدين ترتيب خداوندU به وسيلهي حسن بن عليt شكافهاي ميان امت اسلامي را برداشت و مسلمانان را متحد و یکپارچه ساخت.[6]
حسن رض شخص همیشه بيدار و آگاهی بود كه به اصلاح امت و ایجاد وحدت و یکپارچگی ميانديشيد و براي رسيدن به اين هدف، در برابر موانع و تنگناها ايستادگي ميكرد و گاهي نيز براي مصلحت امت، در برابر ناملايمات، برخلاف ميل قلبي، سر تسليم فرود ميآورد. در صلحي كه ميان معاويهt و حسنt صورت گرفت، شروط و تعهداتي مقرر گرديد و اين صلح، به نتايجي انجاميد كه در عصرهاي مختلف و درگذر زمان، همواره افتخاري براي امام حسنt به حساب آمده و خواهد آمد. دكتر خالد الغيث ميگويد: صلح حسن مجتبیt با معاويهt كه موجب جلوگيري ازخونريزي و هدر رفتن خون مسلمانان شد، در واقع از اهميتي چون جمعآوري قرآن توسط عثمان بن عفانt و جهاد عليه مرتدان، توسط ابوبكر صديقt برخوردار بود.[7] و ميتوان اين صلح را یکی از معجزات نبي اكرمص برشمرد. دليل اين ادعا، روایتی است كه امام بخاري نقل كرده است؛ ابوبكرهt ميگويد: از رسولخداص شنيدم كه بر فراز منبر ميفرمود: (ابني هذا سيد و لعل الله أن يصلح به بين فئتين من المسلمين) يعني: «اين فرزندم، سيد و آقاست؛ چهبسا خداوند، او را واسطهي صلح و سازش دو گروه بزرگ مسلمان بگرداند». ابوبكرهt ميگويد: در آن هنگام، حسنt كنار رسول اكرمص بود و آن حضرتص ضمن بيان اين فرموده، گاهي به حسن نگاه ميكرد و گاهي به مردم.[8]
صلح حسنt با معاويهt، در تاريخ اسلام از اهميت شاياني برخوردار است؛ بدین دلیل که:
1ـ اين صلح، يكي از نشانههاي حقانيت رسالت محمد مصطفي ص بود.
2ـ اين صلح، موجب جلوگيري از قتال و خونريزي ميان مسلمانان شد و در نهايت، به وحدت و يكپارچگي آنان انجاميد.
3ـ امام حسن رض نخستین خليفهاي بود كه هرچند در اوج قدرت قرار داشت و هيچ فشاری سياسي و نظامي، او را تهديد نميكرد، اما از پست و منصب خلافت روي گرداند تا با اين كار، ميان امت اسلامي، صلح و آرامش برقرار كند.
4ـ حسنt آخرين خليفه از خلفای راشدین پس از رسول گرامي اسلامص بود و به همين خاطر كتب عقايد، حديث، تاريخ، ادبيات و غيره مملو از رواياتي است كه به صلح حسن بن عليt با معاويهt پرداخته است. كساني كه اين كتابها را مطالعه ميكنند، در بسیاری از آنها بویژه در تاريخ طبري، رواياتي را در اين باره مييابند كه برخي، با برخي ديگر متناقض ميباشد و صحيح و ضعيف آنها، با هم خلط شده است. در اين میان، گزارشهای تاریخی، بدون در نظرگرفتن زمان وقوع آن، نقل گرديده و همين، مطالعهكننده را در فهم و نتيجهگيري با مشکل، مواجه نموده است. در حالي كه رعايت تسلسل زماني در نقل وقايع و جريانهاي صلح از اهميت شاياني برخوردار است و کمک وافری به فهم موضوع كمك ميكند[9].
دكتر خالد الغيث، تلاش فراواني كرده تا اين مصادر و كتابها را مورد بررسي قرار دهد و روايات صحيح و غیرصحیح را از هم جدا نماید و آنها را به ترتيب زمان وقوع، گرد آورد. وي، روايات ضعيفي را كه به نحوي، با روايات صحيح تطابق دارند، از سایر روايات، جدا نموده و به روشي خاص، از آنها در نتيجهگيري موضوع، استفاده کرده است. وي، در مورد رواياتي كه پيرامون خلافت معاويهt در تاريخ طبري آمده نيز به همين روش عمل نموده است[10]. بنده، در نقل و بازنویسی گزارشهای مربوط به صلح امام حسنt از اين تلاشهاي زيبا و تقسيمبندي ابتكاري دکتر خالد الغیث بهره ی وافری بردم.
کاش این مراجع به جای شعار دادن در عمل هم رفتار و کردار شان اندکی شبیه رفتار و کردار امامان و اهل بیت باشد. تا خاطره تلخ صفویت یکبار دیگر در ذهن مسلمانان جهان تازه نگردد.
[1]- تاريخ العراق في ظل الحكم الاموي، ص67 و مقاتل الطالبيين، ص55.
[2]- در مباحث آینده به تفصيل به اين موارد خواهيم پرداخت.
[3]- بخاري (2704).
[4]- المستدرك (3/170) اين حديث به شرط بخاري و مسلم صحيح است.
[5]- دراسة في تاريخ الخلفاء الامويين، بطاينه، ص60،61.
[6]- منهاجالسنة (4/536) و دراسة في تاريخ الخلفاء الامويين ص61.
[7]- مرويات خلافۀ معاويۀ في تاريخ الطبري، خالد الغيث، ص134.
[8]- بخاري، شمارهي 3746.
[9]- مرويات خلافة معاويۀ في تاريخ الطبري، ص125.
[10]- همان ص125.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.